گفتگوی امیرالمومنین با زینب کبری
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۲ ب.ظ
گفتگوی امیرالمومنین با زینب کبری
فرق مرا تو طاقت دیدن نداشتی
هیجده سر بریده ببینی چه میکنی؟
اینجا همه به گریه ی تو گریه میکنند
خنده به اشک دیده ببینی ..چه میکنی؟
خون ریزد از شکاف سرم خون جگر شدى
جسمى بخون تپیده ببینى چه می کنى؟
تو یکسره به چشم پدر بوسه می زنى
تیرى درون دیده ببینى چه می کنـى؟
وقتى که می رسد ز شریعه، حسین را
با قامتى خمیده ببینى چه می کنى؟
طفلان در به در به بیابان کربلا
چون آهوى رمیده ببینى چه می کنى؟
من پیکرم بغیر سرم لطمه ای ندید
جسمی گلو بریده ببینی...چه میکنی؟
یک ضربه زد به فرق سرم..راحتم نمود
تو قتل سر بریده ببینی..چه میکنی؟
تو یکسره به چشم پدر بوسه میزنی
تیری درون دیده ببینی..چه میکنی؟
۹۴/۰۴/۱۷